نزدیکیهای یک روز تعطیل است و خانواده در حال تکاپو و تدارک برای تعطیلات. بچهها تصمیمشان را به پدر اعلام کردهاند و برای کنار گذاشتن لباس و کفش مناسب یک سفر کوهستانی جمع خانواده را ترک کردهاند.
ساکتترین اتاق، اتاق مادربزرگ است، او میدانست که به خاطر کمر دردی که دارد نمیتواند راحت مسافرت کند. پدر نگران بود که چطور به مادربزرگ اعلام کنند که تعطیلات را باید با گلدانهای خانه و آب دادن به آنها سر کند، که مادر گفت: ما دوست داریم در این سفر با مادربزرگ همراه باشیم، پس بچهها با مادربزرگتان مشورت کنید و یک نقطه خوش آب و هوا که برای وضعیت سلامت ایشان مناسب است و به شما هم خوش میگذرد انتخاب کنید و به من و پدرتان بگویید.
ما هم روزی پیر میشویم
برخی اوقات خیلی راحت فراموش میکنیم که ما هم روزی پیر میشویم. حتما از سالمندان زیاد شنیدهاید که میگویند سالمندی، سن چیرگی اولاد است.
این فرزندان هستند که تصمیم میگیرند والدین کجا زندگی کنند، به چه پزشکی مراجعه و خدمات را چگونه دریافت کنند، حتی به مسافرت و تفریح بروند یا خیر.حتی از آنجایی که خرج و مخارج بعضی از سالمندان به عهده فرزندانشان است، نحوه پول خرج کردنشان هم با نظارت فرزندان انجام میشود. این رفتارها همگی باعث میشود سالمند استقلال خود را از دست بدهد و این عدم استقلال برای او افسردگی به بار میآورد.
نقشهای متفاوت سالمندان
بسیاری از اوقات شاهد هستیم که فرزندان از والدین برای نگهداری و مراقبت از نوهها کمک میگیرند یا به هنگام مسافرت از آنها میخواهند که از خانهشان مراقبت و نگهبانی کنند.
درست است که برخی از سالمندان از روی مهربانی به انجام این امور رضایت میدهند اما گاهی ممکن است سالمند از سر ناچاری یا احساس سردرگمی رضایت به چنین کاری دهد. در بیشتر موارد سالمندان در این سن توانایی جسمانی یا حوصله سر و کله زدن با نوهها را ندارند و بیشتر میتوان گفت که نظارت آنها بر نوهها محدود به نظارت حضوری و صرف وجودشان در کنار کودک است.
مواقعی دیگر هم که فرزندان قصد سفر دارند، از والدین سالمندشان میخواهند که از خانه آنها یا از بچههایشان مراقبت کنند. زمانی اینگونه رفتارها از ما سرمیزند که فراموش میکنیم سالمندان احترام و محبت میخواهند و این طرز برخورد نمیتواند رفتار مناسبی در شأن پدر و مادر سالمندمان باشد.
آنها کاملا متوجه میشوند که گاهی فرزندان آنها را صرفا برای ارضای نیازهای شخصی خود میخواهند و این مساله باعث ناراحتیشان میشود. البته ممکن است خود پدربزرگ و مادربزرگ به انجام دادن این کار رغبت داشته باشد و ماندن در خانه در کنار گلدانها یا نوه کوچک را به بیرون رفتن ترجیح بدهد. این چیزی است که ما گاهی از آن مطمئن نیستیم.
سالمندان حق تصیمگیری دارند
برخی از سالمندان برای روزها و ساعاتشان برنامهریزی دارند. همچنین بسیاری از سالمندان علاقهمند هستند ساعاتی از روز را پیاده روی کنند و وقتی برای نگهداری از کودک و منزل ما نداشته باشند.
امکان دارد آنها توانایی روحی و جسمی نگهبانی کردن از خانه و مراقبت از نوه را دارا نباشند. آیا هنگامی که این امور را به آنها میسپاریم از آنها درباره تمایلشان به انجام این کار سوالی میپرسیم؟
سالمندان هم به سفر و تفریح احتیاج دارند اما گاهی دیده شده که فرزندان میگویند تیپ آنها به ما نمیخورد و آنها را بدون توجه به نیازهایشان در خانه تنها میگذارند. البته عکس این قضیه هم اتفاق میافتد.
گاهی سالمند را به اجبار به سفر یا مهمانی میبرند که علاقهای به حضور در آنجا ندارند. همیشه بهترین کار این است که استقلال آنها را نگیریم و اجازه دهیم خودشان برای زندگیشان تصمیم بگیرند.
از خودتان سوال بپرسید
اگر زمانی که میخواهیم کاری را به آنها بسپاریم این سوالات را از خود بپرسیم، برای آنها هم مشکلی پیش نخواهد آمد.
* آیا آنها توان جسمی و روحی انجام این کار را دارند؟
* آیا آنها از این کار راضی و خرسند هستند؟
* آیا برنامه آنها به هم نمیریزد؟
* آیا والدین سفر یا مهمانی ما را دوست دارند یا ترجیح میدهند به کارهای شخصیشان بپردازند؟
اگر رفتار خوبی با والدین سالمندمان نداریم یادمان باشد که فرزندانمان هم این رفتار را در آینده با ما پیش میگیرند.
به خاطر داشته باشیم والدین نعمتهای ارزشمندی هستند که میتوانیم در هنگام حیاتشان از وجودشان لذت ببریم و از تجربههاشان استفاده کنیم، نه اینکه آنها به ابزاری برای انجام دادن کارهای شخصی ما تبدیل شوند.
منبع: ویژهنامه سلامت و بهداشت - تندرستی - نیمه دوم اسفند ۱۳۸۹ / دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی- روانشناس، مدرس دانشگاه و مشاور خانواده